گالری ععشایر و فرهنگ و آداب و رسوم عشایر ایرانی
همراه عکس ععشایر بخش مقالات زیبایی درون ضمـینـه سلامت , سبک زندگی , روانشناسی و… قرار مـیدهیم
فرهنگ عشایر و آداب و رسوم ایل قـشقـایی
قشقائی یکی از دو ایل بزرگ و کهن ایران زمـین هست (ایل بزرگ دیگر بختیـاری است.) بـیشتر ایل قـشـقایی درون استان فارس ساکن هستـند. دانلود طرح گلیم قشقایی بسیـاری از آنـها هنوز بصورت سیـار درون فصول مخـتـلف سال از یـیلاق بـه قـشلاق کوچ مـی کنند. دانلود طرح گلیم قشقایی قـشقاییها همچـون بسیـاری دیگر از اقلیتهای نـژادی، دانلود طرح گلیم قشقایی ترک تبار هستـند. اینان قومـی دلیرند کـه شکست و تسلیم شان کاریست بسیـار مشکل. یکی از مناطق مـهم عشایری ایران, استان فارس مـیباشد و بزرگترین ایل ایران (ایل قشقایی) با شش طایفه درون فارس بـه کوچ روی ادامـه مـیدهند. علاوه بر ایل قشقایی ایل خمسه و ایل محسنی و همچنین طوایف کوچکتری بـه زندگی عشایری خود درون فارس ادامـه مـیدهند.
ایل قشقائى یکى از ایلات مـهم ترک زبان ایران است. مرکز اصلى این ایل فارس است. قشقائىها درون دورههاى مختلف بهتدریج بـه این سرزمـین کوچیده و در آن ساکن شدهاند. عشایر ترکزبان درون سراسر ایران پراکنده هستند. استقرار ایلات ترک درون مناطق گوناگون ایران درون دوران سلجوقیـان، مغولان، تیموریـان و صفویـه شدت یـافته است. پارهاى از مورخان مسکن اصلى ایل قشقائى را آذربایجان و تبریز مىدانند, ترانـههاى فولکوریک قشقائىها هم این نظر را تأئید مىکند.قشقائیها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقهمندند. شاید بیش از پنج درصد آنان نماز نخوانند، یـا اصلاً نماز را ندانند ولی بـه عرف و عادات خود سخت معتقدند. زبان قشقائیها ترکی قشقائی آمـیخته بـه فارسی هست و همـه آنـها فارسی را خوب مـیدانند و به آن بـه آسانی سخن مـیگویند.
طایفههای ایل قشقائی
جمعیت ایل قشقائی نزدیک بـه 30 هزار خانوار یعنی 150 هزار نفر است. این ایل از پنج طایفه بزرگ «درهشوری»، «شش بلوکی»، «کشکولی بزرگ و کشکولی کوچک و قراچه»، «فارسیمدان»، «عمله» و برخیتیرههای مستقل مانند، «صفی خانی»، «گله زن» و «یلمـهای» تشکیل شده است. طایفه عمله درون زمان ایلخانی صولت الدوله به منظور رسیدگی بـه کارهای شخصی خان، گردآوری حق مالکان، رسیدگی بـه کارهای کشاورزی، گله داری ایلخانی و تنظیم امور ایلی از تیرههای گوناگون ایل قشقائی و سران تشکیل شد. طایفه عمله یـا عمال اجرای دستورها و فرمانـهای ایلخانی بزرگ، با آن کـه اکنون سمت و وظایف پیشین خود را از دست داده است، هنوز هم بـه نام «عمله» خوانده مـیشود.
کوچ قشقائیها
خانهای هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و کارگزار مخصوص دارند کـه آنـها را نیز «عمله دور و بر خان» مـینامند ولی جزو طایفه عمله نیستند.سازمان ایل قشقائی بـه ترتیب از فرد که تا ایل بـه صورت زیر است: دانلود طرح گلیم قشقایی نفر- خانوار – ایشوم – تیره – طایفه – ایل.هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین «ایشوم» و هر چند ایشوم از چند خانوار تشکیل شده است.حسینی فسائی درون "فارسنامـه ناصری" (که بـه سال 1312هجری قمری نوشته) شصت و شش تیره از ایل قشقائی را نام هست ولی شماره تیرههایی کـه امروز جزو قشقائی است. بیش از این است. شاید گروهی از این تیرهها درون گذشت زمان و یـا سودجوئی بـه ایل قشقائی پیوسته باشند.در سازمان کنونی، هر خانوار یک سرپرست و هر ایشوم کـه از چند چادر گرد هم کـه در آن چند خانوار زندگی مـیکنند تشکیل مـیشود. یک ریش سفید و هر تیره یک یـا دو کدخدا و هر طایفه یک یـا دو و یـا سه کلانتر دارد. کلانتران کـه از طبقه خانـها هستند از جانب دولت به منظور رسیدگی بـه کارهای طایفه خود و برقراری امنیت و انضباط برگزیده مـیشود. یک یـا دو افسر ارتشی نیز به منظور برقراری انتظامات ایل بـه نام افسر انتظامـی از طرف ارتش برگزیده مـیشوند.
در سازمان کنونی ایل قشقائی، «ایل بیگی» یـا «ایلخانی» (ریـاست ایل) وجود ندارد و دولت این مقام را از بین است.فارسنامـه ناصری قشقائیها را از طایفه خلج ترک مـیداند کـه از روم شرقی (آسیـای صغیر یـا آناتولی) بـه عراق عجم گریختهاند و مـینویسد کـه به همـین جهت آنـها را «قاچ قائی» یعنی فراری نامـیدهاند و واژه قاچقائی رفته رفته بـه صورت قشقائی درون آمده است. برخی نیز مانند «بارتلد» نام قشقائی را از کلمـه «قشقا» بـه معنی اسب سفید پیشانی گرفتهاند ولی خود قشقائیها معتقدند کـه در زمان صفویـان از ماوراء قفقاز بـه آذربایجان و سپس بـه اصطهبانات و نیریز تبعید شدهاند.قشقائیها پیوسته مـیان سرزمـینـهای سردسیر (قشلاق) سمـیرم شش ناحیـه، دامنـه کوه دنا، سرحد چهاردانگه، کام فیروز، کاکان و پیرامون شـهرهای آباده، شـهرضا، اردکان، کوه مرّهَ که تا سرزمـینـهای گرمسیر (ییلاق) کرانـههای خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور مـیلاتی، کازرون، فراش بند، قیر، کازرین، خنج، افزر، خشت، فیروزآباد، خواجهای، دشتی و دشتستان به منظور رفتن بـه ییلاق و قشلاق کوچ مـینمایند و چنانکه یـاد شد معمولاً چادرنشینند.قشقائیها سه که تا چهار ماه از سال را کوچ مـیکنند و بقیـه سال را درون ییلاق و قشلاق مـیگذرانند. و به همـین جهت بـه آنـها «قشقائی بادی» مـیگویند. عده بسیـار کمـی از قشقائیها نیز بـه تازگی ده نشین شدهاند و به کشاورزی و باغداری مشغولند و در دهات به منظور خود خانـه ساخته اند. این دسته را «قشقائی خاکی» مـینامند. قشقائیهای بادی بیشتر بـه دامپروری و گله داری مـیپردازند و به همـین جهت به منظور رسیدن بـه چراگاه پیوسته کوچ مـیکنند. قشقائیهای بادی بجز دامداری، درون ییلاق و قشلاق بـه کشت و زرع نیز مـیپردازند. این ایل درون ییلاق با بختیـاریـها و در قشلاق با ایلهای بویر احمدی، خمسه، ممسنی هممرزاند.
چادر
چادرهای ایلی را کـه «بوهون» خوانده مـیشود، از موی بز و به رنگ سیـاه مـیبافند. این چادرها بـه شکل مستطیل هست و از چند بخش گوناگون: سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها، چند قطعه «کمَّج» یـا «کمجِّه»، بندها، مـیخهای بلند چوبی، مـیخهای کوچک چوبی کـه به نام «شیش» خوانده مـیشود و لفاف یـا «چیق» یـا «نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیـاه بافته مـیشوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین هست و گاهی که تا ده متر مـیرسد. لتفها با مـیخهای کوچک چوبی «شیش» بـه سقف متصل مـیگردند. تیرکها و کمجها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرکها درون زیر سقف، درون کمجها قرارمـیگیرد.شکل چادر درون تابستان و زمستان فرق مـیکند. درون زمستان بیشتر تیرکها درون مـیان و سراسر چادر قرار مـیگیرند و سقف را بـه شکل مخروط درمـیآورند که تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمـین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر مـیکنند کـه آب باران درون آن جاری مـیشود ولی درون تابستان و بهار تیرکها را درون اطراف چادر قرار مـیدهند که تا سقف صاف و هموار باشد. درون تابستان چادر تنـها درون بخشی کـه اسباب خانـه و رختخوابها قرار مـیگیرد دیوار دارد. درون زمستان و پایـان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده مـیشود و تنـها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. «نی چی» یـا «چیق» حصیری هست از زنی کـه از درون، دورادور بخش پایین چادر گذاشته شود که تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. حتما دانست کـه بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را درون جوالها و خورجینها و خوابگاهها یـا چمدانـها مـیگذارند و آنـها را درون امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم مـیچینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنـها مـیکشند.
بجز چادرهای سیـاه کـه چادر رسمـی ایلی است، چادرهای برزنتی سفید یـا اخرائی رنگ دو پوششـه آفتاب گردان یـا مخروطی به منظور پذیرائی مـهمانـها و برای استفاده درون جشنـها و عروسیـها نیز وجود دارد. درون جشنـها دامن این چادرها را بالا مـیزنند که تا تماشاچیـان صحنـه را بهتر ببینند. گاهی درون درون این چادرها شستشو مـیکنند. چادرهای دو پوششـه را درون اصفهان مـیسازند. بجز این چادر، یک نوع چادر کوچک مستطیلی شکل از کرباس سفید رنگ نیز دارند کـه ویژه آبریزگاه است. چادر آبریزگاه بهوسیله تجیری از مـیان بـه دو بخش مجزا تقسیم مـیشود و در قسمت وسط آن چاله کوچکی کندهاند.به تازگی برخی از خانـهها به منظور آرامش بیشتر درون ییلاق و قشلاق خانـههای سنگی یـا آجری ساختهاند.
پوشاک
پوشاک زنان قشقائی بسیـار زیبا و جالب توجه هست و عبارت هست از: چهار یـا پنج دامن چین دار هست که تنبان با زیر جامـه نامـیده مـیشود. تنبانها را روی هم مـیپوشند و هر کدام آنـها از 12 که تا 14 پارچه ساخته مـیشود. تنبانهای زیری از پارچههای ارزان مانند چیت گلدار و دامنـهای رویی از پارچههای بهتر مانند مخمل یـا زری و تور هست و درون پائین حاشیـه یـا تزئین دارد. پیراهن زنان که تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند هست و درون دو طرف پائین چاک دارد کـه روی دامنـها قرار مـیگیرد. اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش را پولک دوزی مـیکنند. رراهن آرخالق کوتاهی با آستین سنبوسهای مـیپوشند کـه از زری گلدار یـا مخمل است. بر دو گوشـه کلاخچهای (کلاهچه یـا کلاهکی) سه گوش از جنس آرخالق کش مـیاندازند و پس از آنکه آن را سر گذاشتند کش را بـه زیر مـیآورند و موها را دور کش مـیپیچند. روی کلاخچه چارقد تور یـا زری سه گوش بزرگی سر مـیکنند و آن را با سنجاقی محکم زیر گلو مـیبندند و روی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال کلاغی رنگی مـیبندند. و کلاغی را سر گره مـیزنند و قسمت زیـادی آن را آویزان مـیکنند. پوشش پای آنـها کفش ساده یـا گیوه ملکی است. جوراب نمـیپوشند. زیور دیگر زنان گلوبند زرین یـا اشرفی همراه با دانـههای مـیخک خوشبو و همچنین النگو و دست بند طلا است.لباس مردان عموماً کت و شلوار هست ولی پوشاک ایلی آنـها آرخالق آستردار بلندی هست که که تا مچ پا مـیآید و آستین بلند و گشاد و چاک دار دارد و ساده یـا گلدار است. زیر آرخالق پیراهنی بـه رنگهای گوناگون ساده یـا راه راه با شلوار بلند آبی ساده یـا راه راه مـیپوشند. کفش آنـها گیوه ملکی ساخت آباده یـا شیراز، یـا کفش ساده مردانـه است. بر روی آرخالق (در قسمت کمر) شال پهنی مـیبندند و کلاه دو گوشی از جنس کرک شتر بـه سر مـیگذارند. کلاه دو گوشی ویژه قشقائیهاست و به دستور ناصر خان، به منظور تمایز از ایلات دیگر، طرح شده است. پیر و جوان، بزرگ و کوچک بـه این کلاه علاقه خاصی دارند. «چُقِّه» پوشاک دیگری هست که ویژه جنگ و شکار مردان قشقائی هست چقه را از پارچه پشمـی آستین دار سفید رنگ و نازکی تهیـه مـیکنند. بلندی چقه که تا زانوان و قسمت جلو آن مانند قبا چاکدار است. درون پشت چقه بند رنگینی قرار دارد کـه «زِنْهارِه» نامـیده مـیشود و دو سر آن منگوله زیبایی دارد.زنـهاره روی شانـهها قرار دارد و دو سر آن از زیر بغلها مـیگذرد و در پشت بـه مـیان زنـهاره گره مـیخورد. کار زنـهاره جمع و نگهداری آستینـهای چقه درون روی بازوان است.
برخی پیشـههای مردم
قشقائیها درون سردسیر و گرمسیر بـه کشاورزی و باغداری مـیپردازند. محصولات آنـها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. کشاورزی بیشتر با اصول قدیمـی وآهن انجام مـیگیرد. زنان درون همـه کارها با مردان همکاری مـیکنند. بعد از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانـه، زنان بقیـه محصول را درون خورجینها و جوالها ذخیره مـیکنند یـا بـه فروش مـیرسانند. بعلاوه تمام کارهای خانـه بـه عهده زنـهاست. ان و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت هیزم سوخت خود را گرد آوری مـیکنند و پس از آن از رودخانـه یـا چشمـه مشکهای آب را پر مـیکنند و به پشت مـیگیرند و به چادر مـیآورند. سپس گندم و برنج را درون هاونهای چوبی بـه نام «دیوَک» مـیکوبند و پوست آنـها را مـیگیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژهای را زیرزمزمـه مـیکنند کـه آهنگ «برنج کوبی» نامـیده مـیشود. بعد از آن آرد را خمـیر و چانـه مـیکنند و از آن نان مـیپزند. نان را روی ساجهای فلزی مـیپزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم مـیکنند. و سپس چانـههای خمـیر را روی نان بند پهن مـینمایند و روی ساج مـیاندازند که تا پخته شود. تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همـین اجاقهای جلوی چادر تهیـه مـیشود.زنان از شیر کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیـه مـیکنند. ماست را درون مشکهایی کـه به سه پایـه چوبی متصل هست مـیآویزند و آنقدر تکان مـیدهند که تا کره و دوغ بدست آید. کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه، قالی، خورجین، خوابگاه و جز آنست. زنان و ان نخست پشم را با دوک مـیریسند و پس از آن کـه آنـها را رنگ د بـه صورت کلاف به منظور بافت آماده مـیسازند. بافت با دارهای زمـینی و با شانـه فلزی کـه «کرکیتْ» نامـیده مـیشود انجام مـیگیرد. درون هر دستگاه بافت چند تن از زنان و ان مدت یک یـا دو ماه کار مـیکنند که تا یک قطعه جاجیم یـا گلیم زیبای قشقایی بوجود آوردند. نخست کلافها را سراسر دار مـیکشند و از یک سو شروع بـه بافتن و طرح انداختن مـیکنند. دوخت پوشاک خانواده نیز بـه عهده زنـهاست و زنـها نیز حتما این هنر را بدانند بههمـین جهت مادران وظیفه دارند کـه دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی بـه ان خود بیـاموزند.
تیرهای از قشقائیها کـه «غُربتی» نام دارند کارشان ساختن وسائل مورد نیـاز مردم ایل مانند چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشـه، اره و جز آن هست برای این کار از کورههای زمـینی و دمـهای پوستی استفاده مـیکنند. قشقائیها غربتیها را پستترین طبقه جامعه خود مـیشمارند. بدین جهت همـیشـه با دیده حقارت بـه آنان مـینگرند که تا جائی کـه با این طایفه زحمتکش ازدواج نمـیکنند.قشقائیها بیشتر نیـازمندیـهای روزانـه خود را محدود و آسان مـیکنند و بهوسیله خود ایل مرتفع مـیسازند. مثلاً آرایشگران بومـی گذشته از آرایشگری نوازندگی را نیز بعهده دارند و در جشنها و عروسیـها ساز مـیزنند و مـیخوانند. ختنـه کودکان نیز از کار آرایشگران است.وسایل سواری ـ وسیله حمل و نقل و سواری قشقائیها درون ییلاق و قشلاق اسب، شتر، قاطر و خر هست و از شتر بیشتر به منظور بارکشی استفاده مـیکنند. خانـهای قشقائی به منظور سواری از اتومبیلهائی مانند جیپ و لندرور استفاده مـینمایند و بیشترشان اتومبیل دارند.شکار ـ یکی از سرگرمـیهای مردان قشقائی درون اوقات بیکاری شکار پرندگان و جانوران دیکر هست که بهوسیله تفنگ انجام مـیگیرد. قشقائیها بـه شکار و تیراندازی و سواری بسیـار علاقهمندند و بیشتر آنان درون این فن مـهارت زیـادی دارند.
دبستانـهای عشایری
وزارت فرهنگ به منظور باسواد (آموزش زبان فارسی) قشقائیها اقدامات مؤثری نموده و در هر تیره و طایفهای بـه تناسب شماره آنـها، دبستانـهای عشایری دائر کرده است. از پیشگامان ایجاد مدارس عشایری محمدخان بهمن بیگی است. ان و پسران درون کلاسها بـه صورت مختلط درسهای تابستانی را فرا مـیگیرند و سپس به منظور ادامـه تحصیل بـه شـهرهای پیرامون مانند شیراز مـیروند. این دبستانـها هم درون درون چادر و هم درون اتاق تشکیل مـیشود و آموزگاران آنـها از جوانـهای تحصیل کرده ایل برگزیده مـیشوند و حداقل کارنامـه قبولی دوره دبیرستان را دارند. برگزیده شدگان قبل از آن کـه به کار آموزگاری بپردازند یک سال درون دانشسرای عشایری فارس روش آموزش نونـهالان را مـیآموزند و سپس مامور نقاط گوناگون ایل نشین مـیشوند.
برخی عادتها و آداب و رسوم
قشقائیها مردمانی سرخوش و دلشادند. بـه جشن، پا کوبی و بسیـار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان. درون تمام سال تنـها درون ده روز آغاز محرم سوگواری مـیکنند. درون جشنها و عروسیـها چوبی (گروهی) زنان و مردان قشقائی بسیـار زیبا و جالب است. درون این جشنها زنان و مردان هر یک دو دستمال درون دست مـیگیرند و پیرامون یک دایره بزرگ مـیایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان مـیدهند و با حرکات موزون پیش مـیروند درون «دَرْمَرو» یـا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو که تا و بـه نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی کـه در دست دارند بـه آهنگ ساز و دهل با یکدیگر مـیند مبارزه مـیکنند. از این ها درون مراسم عروسی قشقائیها بـه تفصیل سخن خواهیم گفت.قشقائیها بـه نوشیدن چای علاقه بسیـاری دارند و فرزندان خود را از کودکی بـه نوشیدن آن عادت مـیدهند. چای از خوراکهای عمومـی قشقائی است. قشقائیها بـه کشیدن قلیـان بسیـار علاقهمندند تنـها مردان طایفه دره شوری بـه جای قلیـان از چپق استفاده مـیکنند.
مردم ایل فرمانگزار و مطیع دستور خانـها هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان خان خود نمـیدانند. هر گاه یکی از خانـها یـا کلانترها بمـیرد غوغای عجیبی درون ایل و طایفه او برپا مـیشود. قشقائیها درون مرگ عزیزان و فرزندان خود کمتر از مرگ خان یـا کلانتر خود متأثر مـیشوند. گورستانـهای قشقائی درون سر راه کوچ ایل فرار گرفته که تا هنگام کوچ بتوانند به منظور مردگان خود فاتحهای بخوانند.به سبب علاقهای کـه به خانـهای خود دارند به منظور آنـها آرامگاههای باشکوه و استوار مـیسازند کـه سالیـان دراز پابرجا مـیماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنـها را زیـارت مـینمایند.در مراسم جشن و عروسی زنان و مردان قشقائی بسیـار زیبا و جالبدارندآرامگاه عدهای از سران ایل قشقائی بویژه خانـهای طایفه کشکولی درون دامنـه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی بـه سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را بـه خود جلب مـیکند.بیشتر قشقائیها مردمانی بلندقامت و خوش صورت و دلاورند. چهره آنـها گندمگون و چشمانشان سیـاه یـا مـیشی و مویشان مشکی است. درون مـیان طایفه فارسیمدان (ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یـا بور نیز دیده مـیشوند.زنان قشقائی هرگز آرایش نمـیکنند. تنـها فرق زنان با ان «چتر زلف» زنـهاست. هنگام عروسی به منظور آرایش عروس این چتر زلف را درست مـیکنند. مردان قشقائی همـیشـه صورت خود را مـیتراشند و به سبیل گذاشتن چندان گرایش ندارند.
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
ععشایر , گالری ععشایر و ایل قشقایی
[ععشایر و فرهنگ و آداب و رسوم عشایر ایرانی دانلود طرح گلیم قشقایی]